(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
     میم  -میهن فدا میم -میهن فدا

پنجمین و فرجامین  بخش

 

پیرامون نقش اشخاص درتاریخ ، منجمله  رویداد های سال ۱۳۷۱ خ ، همانطوریکه پیشتر گفته شد باید بدون حب و بغض شخصی و برو یت اسناد و روایات موثق داوری صورت بگیرد .

کنار گذاشتن  اغراض شخصی  و پرهیز از ذهنیگری  شرط لازم داوری عینی گرایانه  میباشد .با همین اصول و روحیه میپر دازیم به بررسی  نقش اشخاص در رویداد های سال ۷۱ خ .

        

 برای اینکه داوری ما با واقعیت نزدیک و  شفا ف  باشد در دو مرحله  (   قبل از شروع جنگ های کابل كه  اصلا جنگ  بین المجاهدین بود -- و بعد ازان )   نقش و چگو نگی موضع گیری  اشخاص ,مورد ارزیابی قرار میگیرد . ولی پیش ازآنکه به این امر بپردازیم این اصل عمده و روشن را در نظر بگیریم  كه کلید اصلی تمام کار ها و اقدامات  در دست خا رجی ها بود و عوامل درونی

 ( داخلی ) به حیث وسیله و آله دست و پیاده کننده پلان ها و اهداف   کشور های ذینفع  و ذیدخل, ،  استعمال شدند . چگونگی سیاستهای  ضد صلح، ضد مصالحه و دشمنانه پاکستان  ، آیران و روسیه ،  پیشتر روشن گردید . ایلات متحده  ، کشور های  دیگر غربی و چین به هدف شا ن كه کوبیدن و را ندن شوروی  بود رسیده بودند  ،  آینده  و سر نوشت افغانستان برای انها کدام ارزش و اهمیت نداشت ، و بی علاقه نبودند كه نیرو های تحت حمایت خود را بر اریکه قدرت ببینند .  

پیرامون شخصیت های شامل در رویداد های دهه هفتاد ، در (( جنگهای کابل )) با پهنای زیاد ولی نه ژرف بینانه پرداخته شده است . به گونه مثال اگر همه پرسوناژ این دوره را كه درین اثر از انها یاد آوری شده است ، به شمار آریم  بیشتر از دو صد نفر میشود ولی پرداخت مستند و مستد ل در باره انها محدود ودر بسا موارد از آدرس های منابع نا معلوم از انها یاد شده است .  نقش برخی ازآنها از گفتار خود شان ویا موجودیت فلم های مستند کاملا روشن و انکار ناپذیر است ، به گونه مثال آصف دلاور، نه تنها در طول جنگهای کابل  بلکه تا زمان رانده شدن از جانب مجاهدین ، در خدمت انها باقی ماند .

در ینجا یک نکته باید روشن گردد و آن اینکه  حسا ب توطیه گران ضد پلان صلح ملل متحد از کسانیکه به ضد گلبدین موضع گیری کرده اند ، جدا شود 

 زیرا نظر به تجربه و موضعگیریهای ماورای افراطی این شخص ، 

ایستا د ن به ضد او نه تنها كه گناه نیست و نبود  ، بلکه بر ای  نگهداری جان خود و دیگران باید به ضد او موضع گیری میشد  . به گونه مثال جنرال نبی عظیمی : تا اخرین لحظات در اطاعت و تماس با دکتور نجیب الله قرار داشت  :

 ((... ۲۷ حمل سال ۱۳۷۱  --- دکتور نجیب الله ساعت ۸ صبح مرا به نزد خود خواست  و گفت دیروز حسین را ملاقات کردی ؟ گفتم بلی ،  و آنچه بین ما رخ داده بود برای او باز  گو کردم . گفت تشکر  امروز بینن سیوان به کابل میاید وباخو دت  ملاقات میکند ...   خودت را به حیث رییس شورای نظامی در نظر گرفته اند ... )) . اردو وسیاست ص ۵۵۰

 

و یا  ((...تلاشها و ابتکارات فزاینده دکتور نجیب الله درین راستا زمینه هرگونه ابتکار را از مجاهدین سلب کرد و دولت جمهوری افغانستان بسوی صلح و تفاهم قدم های مثبتی برداشت . دوکتور نجیب الله در حالیکه از کشور دفاع میکرد ، بیهو دگی جنگ را اعلان مینمود ... )) 

   اردو وسیاست ص ۴۳۴

ازین گونه مثال ها  كه د ا ل  بر احترام وارجگذاری به دکتور نجیب الله است ،  درکتاب آقای عظیمی فراوان وجود دارد .

ولی اگر جنرال عظیمی نیرو های زیر قوما نده اش و گار نیز یون کابل را آنهم پس از پناه بردن دوکتور نجیب الله به ملل متحد ، بر  ضد گلب الدین استعمال کرده است باید منظور و

هدفش ازین کار، ارزیابی گردد . نویسنده (( جنگهای کابل )) همانطوریکه با دیگر اشخاص شامل رویدادها گفتگو واز انها نقل قول کرده است ، با جنرال عظیمی كه شخص مهم و با صلاحیت بود نیزگفتگو کرده و آنرا بازتاب میداد .

 

  نقد کردن (( جنگهای کابل )) سبب شد كه  ((اردو و سیاست )) را نیز ژرف نگرانه ارشیابی کنم كه اگر عمر و نیرو باقی بود آنرا نوشته کرده و پیشکش خواهم کرد . عجالتا باید بگویم كه :

 

انکتاب را یک اثر ناب و  در نوع خود کم مانند ، یافتم .  ولی سوگمندانه  کاستی های در آن وجود دارد  كه از نویسنده چیره دستی كه علاوه از نوشتن داستانهای میانه و کوتاه و رمان ، درهر برگ خامه پردازیها یشان با نامهای نام آوران ا د ب و فرهنگ درونی و بیرونی (داخلی وخارجی ) همچون اونوره دو بالزاک ، داستا یو فسکی ،جک لندن ، شاملو ، مولانا ، شلوخوف  و ... بر میخوریم ، اشتباهاتی دستوری  همچون  ( امورات )  ، برای ارایه یک جمله منفی ، آوردن مبتدا  وخبر منفی كه با اینکار جمله مذکور، مثبت شده و معنی وارونه میشود,

 و ...    انتظا ر برده نمیشد . 

 

 

من با حفظ حرمت بیکرا نیکه به جناب عظیمی وخانواده شان دارم ، با موضع گیریهای یکجانبه شان كه با پهنای چشم گیری در (( اردو و سیاست )  باز تاب یافته است ،  نیز موافق نیستم .

و اما در مورد سقوط  حاکمیت سیکولار و دموکرات وآمدن نیرو های عقبگرا ووحشی به جای آن ،كه رنج ودرد و بد بختی مردم را بار آورد و تا حال آدمه دارد باید گفت كه : 

 

به نظر من بعد از آنکه روسیه ازدولت افغانستان فاصله گرفته و با در نظر داشت منافع خود بامجاهدین نزدیک شد ، پاکستان و ایران آرامش و صلح درین کشور را به  ضرر پلان های دراز مدت خود میدانستند ،آمریکا ،کشور های غربی وچین منتظر تاج پوشی نوکران زیر حمایه خود بودند ، همه زمینه های  تباهی افغانستان فراهم شده بود ، ولی نفاق و خیانتکاری از درون نه تنها

ابعاد این تراژدی را وسیع ساخت بلکه اسباب روسیاهی کسانیرا كه  به وطن خود ، به حزب خود،  به دولت خود و به باور های مترقی و پیش رونده خود خاینانه برخورد کردند ، فراهم ساخت .

  (( ان روزها دهه اول ماه ثور۱۳۷۱ خورشیدی تنها روز غروب آرزوهای مردمی كه صلح میخواستند واز جنگ و خشونت نفرت داشتند  نبود ... روز به بار نشستن خیانت ها، خطاها،روز تجسم بد عهدی و کوچک شدن ا دمها یکه  ا فسون جا دوی قدرت شده بودند و به  پیما ن خود پابند نما ندند ... نبود ، بلکه روز پیروزی کودتا بر علیه عملیه صلح ملل متحد ، كه در آستانه تطبیق قرار داشت ، بود ...)) جنگهای کابل ص ۱۶۲   

 

   

در فرجام این  ((سیاه مشق ))  این کمترین همه خدمت گذاران  پهنه  فرهنگ وادب  والای افغانی ، با تمکین و تواضع درخواست دارم كه  : در پهلوی دیگر کنش های فرهنگی و ادبی ، با جدیت متوجه سچه و پالوده نگهداشتن زبانهای میهن ، بویزه زبان به جان برابر فارسی دری باشیم كه پاک سازی آن از زبان های غیر، بویژه زبان تازی و دیگر زبانها ،  بخش مهم این توجه را میسازد .  البته منظور ازین پیشکش پرتاب وازه های ناهنجار ، من خود درآوردی و بی ریشه بالای زبان نیست بلکه هدف ،   پژوهش علمی و در تنگا تنگی با اصول و موازین  زبان شناسی میباشد . این قلم در لابلای سیاه مشق هایم گاه گاهی واژه های مانند (( غربتی خورشیدی ، بجای هجری شمسی --- زایشی یا ترسایی بجای میلادی --- روی بجای صفحه و ...))

 نه به  بمثابه آلتر ناتیف فرجامین ،بلکه جهت  ابراز نظر ،   به پیشگاه فرهنگیان فرهیخته میهن پیش کرده ام .كه  چشم براه  واکنش های صاحب نظران پیرامون انها هستم .

 

موجز اینکه : بر شمردن کاستیهای اثر ارزشمند  جنگهای کابل نه تنها كه از  وجاهت آن  نمیکاهد بلکه   آنرا  وزینتر ، میسازد . من به  مثابه منتقد ابراز میدارم كه جناب سید 

عبد القدوس ،،سید ،،  زحمات فرا وانی را در جهت  هست کردن چنین اثروالا ، بر خود تحمیل کرده اند . من امید قوی دارم كه آفرینش های بعدی ایشان با در نظر داشت پیشکش های خالصانه و دوستانه درین نقد آثارماندگاری بویژه در پهنه شناختاندن جنگ افروزان مجاهد و یارانشان خواهد بود . بگذار كه با پذیرش خورده گیریهای مسلکی ( انتقاد )، فرهنگ نقد و انتقاد را در گستره فرهنگ  وادبیات خویش گسترش دهیم . فراموش نکنیم كه :

(( آراستن  گل  ، زپیراستن است )). چشم براه آفریده های ناب تر از جناب ،، سید ،،  .

                                                                                                                                                                                   انجام     


November 29th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب